نیم نگاه pdf
10%

کتاب حیدر200904


۹۴۵,۰۰۰ ریال

ناموجود

وزن 510 گرم
ناشر

مؤلف

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

تعداد صفحات ۳۸۰ صفحه
شابک ۹۷۸۶۲۲۶۸۳۷۶۱۳

معرفی کتاب حیدرکتاب حیدر نوشته آزاده اسکندری است. این کتاب به تصویر تازه ای از زندگی امام علی (ع) می پردازد. کتاب حیدر رمانی تاریخی و جذاب است که با استناد به منابع قابل اطمینان نوشته شده است.درباره کتاب حیدر حیدر با روایتی خطی، جذاب و به هم پیچیده از ۹ سال زندگی امام علی (ع) با حضرت صدیقه طاهره فاطمه سلام الله علی ها مواجهیم. روایتی که راوی اش حیدر (ع) است. از زبان اما علی(ع) داستان را می خوانیم که از سال دوم تا یازدهم هجری چه گذشته است. از روز های نزدیک به ازدواج حضرت امیر (ع) تا روز های بعد از شهادت حضرت «زهرا (س)».هر آنچه از زندگی مشترک، نبرد ها و روزگار به طرزی پراکنده در منابع شیعه و سنی ثبت شده است، از دید نویسنده دور نمانده و در تلاشی هوشمندانه با اتکا و ارجاع بر بیش از 1۲0 منبع متقن، تصویری روشن و یک پارچه از زندگی مولی الموحدین در رمان حیدر گردآوری کرده است.خواندن کتاب حیدر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیماین کتاب را به تمام علاقه مندان به داستان دینی پیشنهاد می کنیم.بخشی از کتاب حیدراز جنگ بدر که برگشتیم، بقیه دهه دوم ماه را در مسجد معتکف شدیم. غوغایی در دلم به پا بود. دوست داشتم فاطمه، خانم خانه ام باشد و من سایه سرش. همیشه حتی در سخت ترین دقایق جنگ هم با ترس بیگانه بودم؛ اما آن روزها چه چیزی جسارت را در من ذوب کرده بود، نمی دانم؟ هرچه با خودم کلنجار می رفتم، نمی توانستم پا پیش بگذارم. باز مرور کردم آن روزی را که پیامبر پرسیدند: «نمی خواهی ازدواج کنی؟» از لحنشان معلوم بود که یعنی خوب است یکی از دختران قریش را برایت بگیرم. سکوت کردم. نمی خواستم فاطمه را از دست بدهم.۹فاطمه به سن ازدواج رسیده بود. خواستگارهایش مال ومنال داشتند و اسم ورسم. ابوبکر دخترش عایشه را تازه به عقد پیامبر درآورده بود. انتظار شنیدن جواب رد نداشت؛ اما شنید، همچنین عمر و عبدالرحمن بن عوف. وضع مالی عبدالرحمن و عثمان بن عفان، نسبت به بقیه بهتر بود. چنان مهریه را بالا گرفته بودند که همه می گفتند: پیامبر فاطمه را به یکی از آن دو می دهند.10من در مقایسه با آن ها وضعیت مالی خوبی نداشتم. از روزی که به مدینه آمده بودیم در مزرعه مردی یهودی کار می کردم تا دستم جلوی انصار دراز نباشد. روزها با تنها شترم برای نخلستان ها آب می بردم، دست هایم تاول می زد و پینه می بست؛ اما می ارزید.زیر لباس های ارزان قیمتم که اغلب پشمی، پوستی یا از لیف خرما بودند، زیرپوش زبر چهاردرهمی تن می کردم و در آن گرما بیل می زدم. تنها آرزویم در تمام عمر این بود که بتوانم نفسم را رام کنم.از لابه لای نخل ها، زیر نور خورشید، آب ها آرام و رام حرکت می کردند. کفش هایم از لیف خرما بود، درمی آوردم تا خراب نشوند. از پابرهنه راه رفتن توی آن آب وگِل لذت می بردم و زیرِلب قرآن می خواندم. گاهی هم خورشید مصاحبم می شد.با نخلستان مأنوس بودم. گاهی همان جا سر زمین، غذا می خوردم. خوراکم نان سبوس دار جو بود. گاهی هم گندم. زیاد اهل گوشت خواری نبودم. معتقدم نباید معده را قبرستان کرد. سرکه یا نمک، خورشت هایی بودند که اغلب با نان می خوردم. هیچ وقت دو خورشت را باهم نمی خوردم. استدلالم این بود که باید نفس را به قناعت عادت داد، و الّا کار به جایی می رسد که چیزی بیشتر از نیازش را طلب می کند. برای تنوع، گاه گیاهان دارویی را هم به سفره ام اضافه می کردم. بعضی وقت ها شیر شتر و خرمای عجوه می خوردم یا حلوای خرمایی که مادرم برایم می گذاشت. هیچ وقت یک دل سیر غذا نخوردم، بیشتر پول روزمزدی که در می آوردم را به نیازمندها می بخشیدم و از گرسنگی به شکمم سنگ می بستم.لباس هایم اگر پاره می شد، با تکه پوستی یا لیف خرمایی وصله شان می زدم تا مجبور نباشم در آن شرایط لباس جدیدی بخرم.با همه این ها، مصمم شدم پا پیش بگذارم. کهنه عبایم را تن کردم و رفتم خواستگاری. آن روزها تنها دارایی ام از مال دنیا شمشیر و زره و همان یک شتر بود.

مشخصات فنی : 200904

وزن 510 گرم
ناشر

مؤلف

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

تعداد صفحات ۳۸۰ صفحه
شابک ۹۷۸۶۲۲۶۸۳۷۶۱۳

دیدگاه

دیدگاهی ثبت نشده

Be the first to review “کتاب حیدر”

ضمن تبریک فرا رسیدن سال نو ! تمامیِ سفارشات ثبت شده،تاریخ 5 فروردین به بعد تحویل شرکت پست خواهند شد
+